جستن از خانواده و رسیدن به بیگانه!
حرف از آنهایی است که رها شدند ، کجا می روند ؟ راهی را انتخاب می کنند؟ با که می نشینند؟ گاهی آنقدر مشغول سرگرمی ها یا مشغولیت های خود می شویم که اطرافمان را فراموش می کنیم.
آقایی که صبح تا شب و گاهی شب را تا به صبح به فکر کار و سرگرمی است توقعی نباید داشته باشد که خانواده اش را گم کند و این خانواده راهی و کسی دیگر را برای ارضای خواسته هایش پیدا کند.
برادر و پدری که تمام توانش را صرف خود و خواسته هایش می کند ، نباید توقع داشته باشد که خواهر و یا دخترش ، تمایلات و کمبودهایش را در محیط خانه جستجو کند .
همه ی حرفها همین است . ای انسان اگر ، نزدیکترین و عزیز ترین انسان زندگی ات را رها کردی و خودت را پرورش دادی و به فکر او نبودی ، دیگری او را پرورش خواهد داد و بزرگش خواهد کرد.
مگر از دختری که توقعات و کمبودهایش در خانواده رفع نمی شود می توان انتظاری داشت؟ هر انسانی در هنگام مواجهه با مشکلات و خواسته ها می تواند نا توان شود.
آن استاد عزیز می فرمود : «گمان نکن که تو از قتل پسر رسول خدا(ص) دوری ، این حرف ، فقط حرف است . آنجا که حسین(ع) با خواسته های تو و نیازهای نفسانی تو مخالفت کند ، تو هم می شوی شمر ، تو هم می شوی یزید .»
دختری که نیازش در خانواده تأمین نشد ، نباید توقع داشت که در بیرون ازخانواده خلافی و اشتباهی از او سر نزند. پسری که به خواسته هایش دیر رسیدگی شود و زودتر به نتیجه نرسد ، یقینا در پرتگاه قرار می گیرد.
این کلام ، کلام حضرت امیر(ع) است که : آن را که نزدیک واگذارد، یارى بیگانه بسیار دور ، را دریابد